نجمه زارع
06 تیر 1395 توسط سرخوش
غزل 1
خود را اگرچه سخت نگه داري از گناه
گاهی شرایطی است که ناچاري از گناه
هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه
بر دوش تو نهاده شود باري از گناه
گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم…
گفتی تو هم چه ذهنیتی داري از گناه !
…
سخت است این که دل بکنم از تو، از خودم
از این نفس کشیدن اجباري، از گناه
بالا گرفته ام سرِ خود را اگرچه عشق
یک عمر ریخت بر سرم آواري از گناه
دارند پیله هاي دلم درد می کشند
باید دوباره زاده شوم عاري از گناه